آناهید جونمآناهید جونم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

آناهید ... ایزدبانوی آبها

عکس های آتلیه

بالاخره بعد از مدتها شاخ غول رو شکستیم و پنجشنبه 22 فروردین 92 آناهید رو بردیم آتلیه .... پس از بررسی گزینه های مختلف در نهایت آتلیه هیمن انتخاب شد چون هم مسیرش به ما نزدیک بود و هم کاراش قشنگ بود و هم اینکه محدودیت در انتخاب تعداد عکس ها نداشت   ...
12 خرداد 1392

قابلیت های آناهید مامان .....

آناهید مامان ....    1 هفته مونده بود که 8 ماهش تموم بشه اولین دندون پایینش دراومد در پایان 8 ماهگی نشست  پایان 9 ماهگی تو عید چهار دست و پا راه رفت و یاد گرفت دست دسی و نانای کنه پایان 10 ماهگی دندون بالا، سمت چپ دراومد ... عکس گربه روی یخچال و عکس خانم (پازل مونالیزا)، گل (گلدون بامبو)، چراغ، یا علی (تابلو نقاشی حضرت علی خونه مامانی) و ساعت و ... رو یاد گرفته و نشون میده ......  تقریبا کمی مونده تا پایان 11 ماهگی که پایان اردیبهشت 92 هستش دست و پاش رو یاد گرفت نشون بده و اواسط خرداد کاملا دست، پا، مو، زبون، رو بلده نشون بده .... مدتی هم هست که میتونه روی پاش بایسته، برای چند ثانیه ولی هنوز مستقل...
12 خرداد 1392

دید و بازدیدهای نوروز 92

آناهید خانم رفته بغل باباش پشت فرمون ... بیشتر از آناهید باباش از این مساله استقبال میکنه از اون اصرار و از ما انکار   خدا به دادمون برسه روزی که آناهید بخواد بره پشت فرمون   6 فروردین 92 رفته بودیم امین حضور ماشین ظرفشویی بخریم اینجا هم چند تا از عکسای آناهید که میخواسته بره عید دیدنی رو گذاشتم که البته همش نیست آناهید منتظره از مهمونا (خانواده آقای اردلان) پذیرایی کنه آناهید میخواد بره خونه دوست بابایی (آقای طاهریان) 23 فروردین 92 اینجا هم آناهید رفته خونه دایی جونش و رفته سراغ پیانو کوشا ... 29 فروردین 92-خونه دایی و اینجا هم آناهید خانم بلوز باباش رو که مامانی تا حالا نگه...
12 خرداد 1392

نوروز 92

امسال هم مثل سالهای پیش قرار بود که عید بریم شمال ... روزای آخر اسفند همیشه هیجان انگیزتر از بعد عید هست و شور و شوقی توی خیابون هست ... امسال هم توی میدون هفت حوض شهرداری جشن بهاره گرفته بود و برنامه های جالبی داشت .... اینم یه نمونه اش که این آقاهه داشت پانتومیم اجرا میکرد و وقتی ما داشتیم نگاه میکردیم اومد سمت آناهید که براش دست تکون میداد و آناهید رو گرفت بغلش ..... قیافه آناهید رو داشته باشین  24 اسفند 91 و مسافرت نوروزی آناهید آغاز می شود ...... اولین سفره هفت سین (نوروز 92) این هم یه سفره ؟؟!! هفت سین خیلی جالب که تو پارک ملت رشت بود .... به جای سیب نهال سیب گذاشته بودن که سیب داشت ...   اینهم...
12 خرداد 1392

آناهید پارک رفته

و این هم آناهید خانم سوار بر سرسره ..... برای اولین بار تو زندگیش بچم سوار سرسره شده  پنجشنبه 14 دی 91 و حالا آناهید در ورژن بهاره تاب تاب عباسی .... خیلی تاب دوست داره و وقتی میگم بهش تاب تاب، تکرار میکنه  92-2-15 و 8-3-92 و اینجا هم یکشنبه 5 خرداد 92 هستش که آناهید آماده شده بره پارک توی راه هم کلی با گربه ها بازی کرد و بهشون غذا داد  دارم میرم پارک 5 خرداد 92 ...
12 خرداد 1392

جشن دندونی دقیقه نودی آناهید جونم

روز یکشنبه 22 بهمن قرار شد مامان جون آش دندونی واسه آناهید بپزه و براش بیاره از اونجایی که تا آخرین لحظات بعداز ظهر شنبه هنوز قطعی نبود که مامان جون اینا بیان خونه ما یا ما بریم دیدن اونها متاسفانه من نتونستم تدارک مهمونی مفصل و از پیش برنامه ریزی شده ای رو ببینم همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد صبح روز یکشنبه در حالیکه در تدارک تهیه لازانیای معروف سرآشپز سمیرا   بودم یهو تصمیم گرفتم برم و واسه شب کیک بخرم ... ایکاش زودتر تصمیم میگرفتم و کیک شکل دندون سفارش میدادم یا حداقل یه کیک سفید رنگ پیدا میکردم اما تنها گزینه ام همین بود و فقط روی کیک رو دادم توی شیرینی فروشی نوشت و مثلا شکل دندون کشید       یه تیر و چ...
24 بهمن 1391

اولین دندون آناهید

روز چهارشنبه 18 بهمن بود که من احساس کردم لثه پایین آناهید کمی تیز شده و حدس زدم شاید داره دندون در میاره و گویا حدسم درست بود و صبح روز پنجشنبه 19 بهمن نوک دندون آناهید بیرون زد و بالاخره آناهید بی دندون صاحب دو تا مروارید کوچولوی ناز شد ....  در سن 7 ماه و 19 روزگی ... بعدش مامانی برای آناهید سفره دندونی انداخت   تو این سفره از همه نوع وسیله میذارن و میگن  بچه هر کدوم رو که برداره در آینده شغلش میشه همون     و اما نکته مهم این سفره اینه که همین سفره وقتی بابا کوچک بود براش پهن شده بوده و بابا امیر مداد برداشته بوده و قرار بوده احتمالا نویسنده بشه ولی مهندس کامپیوتر از آب دراومده   و این هم ...
24 بهمن 1391