آناهید جونمآناهید جونم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

آناهید ... ایزدبانوی آبها

چکاپ مجدد قلب بعد از 1 سالگی

آخرین باری که رفتیم پیش دکتر میری ، حدودا 7 ماهت بود و قرار بود به دلیل وجود یه نشتی توی رگ قلبت تا 1 سالگی صبر کنیم و دکتر به ما گفت که احتمالا هم این رگ بسته میشه و مشکلی نخواهد بود .... قبل از تولدت پیش خودم تصور میکردم مثل هفت خان رستم چندین مرحله سخت دارم که باید پشت سر بذارم و خیالم راحت بشه 1- تولد 2- واکسن 1 سالگی 3 – وضعیت قلبت 4- چکاپ چشم پزشکی ..... اما اون موقع نمیدونستم که در برابر مورد سوم بقیه اصلا خان نیستند. بعد از تولدت در اولین فرصت از دکتر میری وقت گرفتم که البته یکی دو روز وقتت تغییر کرد و من و بابا تو رو روز سه شنبه 11 تیر 92 بردیم پیش دکتر میری، مامانی کاری براش پیش اومد و نتونست بیاد و ما رفتیم پیش دکتر...
28 آبان 1392

واکسن 1 سالگی و دندون 5 ام

بعد از تولدت روز شنبه 1 تیرماه 92 قرار بود که واکسن 1 سالگیت رو بزنیم و من از قبل با مرکز بهداشت 12 فروردین تماس گرفتم که گفتند مرکر بهداشت تعطیل شده و باید بریم مرکز بهداشت نظام مافی، صبح روز شنبه با مامان جون رفتیم مرکز بهداشت و یه واکسن کوچولو فقط تو بازوی دست راستت زدن که خدا رو شکر زیاد اذیت نشدی و دختر خوب و خوش اخلاقی بودی و مثل واکسن های قبلی نیازی به کمپرس سرد و گرم و حتی قطره استامینوفن نداشت و فقط گفت ممکنه تا 10 روز بعد کمی تب یا حالت سرماخوردگی داشته باشی که خوشبختانه این عوارض هم وجود نداشت.  فردای اون روز متوجه یه تیزی کنار دندون پایین سمت راستت شدم و به این ترتیب داری صاحب پنجمین دندونت میشی. ...
13 مهر 1392

صفحه متولدین امروز در نی نی وبلاگ

نی نی وبلاگ تو صفحه متولدین امروز همیشه عکس اونایی که تولدشون هست رو لیست میکنه و من به توصیه خاله سعیده در کمین بودم و صبح روز تولد علیرغم مشغله زیاد رفتم و این صفحه رو به یادگار ذخیره کردم ... نکته جالب اینه که آناهید دو تا عکس داره و به این دلیله که اولش نام کاربری Anahid رزرو شده بود و من مجبور شدم Anahid1391 رو انتخاب کنم ولی بعد مدتی دیدم اون صفحه Anahid هیچ پستی نداره و مطلبی ارسال نمیکنه و اینه که وارد عمل شدم   و هم به ایمیل همون صفحه و هم سایت نی نی وبلاگ پیغام فرستادم که من این نام کاربری رو میخوام اگه استفاده نمیشه لطفا آزادش کنین تا من این نام کاربری رو بگیرم خلاصه نمیدونم نی نی وبلاگ این کار رو کرد یا نویسنده خاموش اون س...
7 مهر 1392

تولد یک سالگی (پنجشنبه 92/3/30)

خیلی دیره برای نوشتن ولی عیبی نداره ماهی رو هر وقت از آّب بگیری تازست    مامان واسه جشن تولد یک سالگی آناهید جون تمام تلاشش رو کرد که بهترین رو انجام بده تولدت حال و هوای تم رنگین کمون رو یه کمی داشت ، تمام تزئینات رو خودم واست از اینترنت گرفتم و درست کردم و پرینت گرفتم .... یعنی از تولید به مصرف ... کلی زحمت کشیدم     اینهم از ریسه تولدت مبارک ..... واسه شام هم سالاد اولویه و سالاد ماکارونی و رولت کالباس و میوه سیخی و ژله رنگین کمونی و ترش تره و سالاد کاهو داشتیم، ژله رو برای بار اول درست کردم که خدا رو شکر خوب شد و همه خوششون اومده بود. صبح روز تولدت پستچی یه بست...
2 مهر 1392

اردیبهشت 92 و مسافرت

بازم رفتیم شمال .... این دفعه مامان جون و باباجون هم با ما اومدن .... مامان جون موقع ناهار برای اینکه سر آناهید خانم رو گرم کنه تا بذاره ما ناهار بخوریم یه استخوان داد دستش و آناهید هم با اون کلی سرگرم شد  آناهید مشغول خوردن استخوان جوجه کباب (27-2-92) بعدش  یه گاو اومد که ما خواستیم آناهید و گاو باهم عکس یادگاری بگیرن که این شد نتیجه اش        ولی بعدش حالش خوب شد و مثل خانم خوشگل ها بازی میکرد برای خودش       تو این عکس هم دندونای بالای آناهید معلومه .... ...
15 خرداد 1392

عکس های آتلیه

بالاخره بعد از مدتها شاخ غول رو شکستیم و پنجشنبه 22 فروردین 92 آناهید رو بردیم آتلیه .... پس از بررسی گزینه های مختلف در نهایت آتلیه هیمن انتخاب شد چون هم مسیرش به ما نزدیک بود و هم کاراش قشنگ بود و هم اینکه محدودیت در انتخاب تعداد عکس ها نداشت   ...
12 خرداد 1392

قابلیت های آناهید مامان .....

آناهید مامان ....    1 هفته مونده بود که 8 ماهش تموم بشه اولین دندون پایینش دراومد در پایان 8 ماهگی نشست  پایان 9 ماهگی تو عید چهار دست و پا راه رفت و یاد گرفت دست دسی و نانای کنه پایان 10 ماهگی دندون بالا، سمت چپ دراومد ... عکس گربه روی یخچال و عکس خانم (پازل مونالیزا)، گل (گلدون بامبو)، چراغ، یا علی (تابلو نقاشی حضرت علی خونه مامانی) و ساعت و ... رو یاد گرفته و نشون میده ......  تقریبا کمی مونده تا پایان 11 ماهگی که پایان اردیبهشت 92 هستش دست و پاش رو یاد گرفت نشون بده و اواسط خرداد کاملا دست، پا، مو، زبون، رو بلده نشون بده .... مدتی هم هست که میتونه روی پاش بایسته، برای چند ثانیه ولی هنوز مستقل...
12 خرداد 1392

دید و بازدیدهای نوروز 92

آناهید خانم رفته بغل باباش پشت فرمون ... بیشتر از آناهید باباش از این مساله استقبال میکنه از اون اصرار و از ما انکار   خدا به دادمون برسه روزی که آناهید بخواد بره پشت فرمون   6 فروردین 92 رفته بودیم امین حضور ماشین ظرفشویی بخریم اینجا هم چند تا از عکسای آناهید که میخواسته بره عید دیدنی رو گذاشتم که البته همش نیست آناهید منتظره از مهمونا (خانواده آقای اردلان) پذیرایی کنه آناهید میخواد بره خونه دوست بابایی (آقای طاهریان) 23 فروردین 92 اینجا هم آناهید رفته خونه دایی جونش و رفته سراغ پیانو کوشا ... 29 فروردین 92-خونه دایی و اینجا هم آناهید خانم بلوز باباش رو که مامانی تا حالا نگه...
12 خرداد 1392

نوروز 92

امسال هم مثل سالهای پیش قرار بود که عید بریم شمال ... روزای آخر اسفند همیشه هیجان انگیزتر از بعد عید هست و شور و شوقی توی خیابون هست ... امسال هم توی میدون هفت حوض شهرداری جشن بهاره گرفته بود و برنامه های جالبی داشت .... اینم یه نمونه اش که این آقاهه داشت پانتومیم اجرا میکرد و وقتی ما داشتیم نگاه میکردیم اومد سمت آناهید که براش دست تکون میداد و آناهید رو گرفت بغلش ..... قیافه آناهید رو داشته باشین  24 اسفند 91 و مسافرت نوروزی آناهید آغاز می شود ...... اولین سفره هفت سین (نوروز 92) این هم یه سفره ؟؟!! هفت سین خیلی جالب که تو پارک ملت رشت بود .... به جای سیب نهال سیب گذاشته بودن که سیب داشت ...   اینهم...
12 خرداد 1392